بار دیگر اوضاع میان نوار غزه و اسرائیل تنشی شده است و امروز برای سومین روز حملات متقابل میان جهاد اسلامی و اسرائیل ادامه دارد و طبق معمول قربانی اصلی نیز کودکان و نوجوانان فلسطینی هستند.

چند نکته: 

ـ درگیری یا جنگ میان اسرائیل و نوار غزه پایانی ندارد و همیشه احتمال وقوع آن وجود دارد. تا زمانی که بحران فلسطین، محاصره و تضییع حقوق فلسطینی‌ها ادامه دارد، می‌توان انتظار داشت که هر لحظه چه در کرانه باختری، چه در قدس، چه در غزه شاهد این اتفاقات باشیم.

واقعیت این است که اسرائیل تکلیفش با خودش هم روشن نیست، نه صلح می‌خواهد و نه جنگ تمام عیار با فلسطینی‌ها؛ تنها چیزی که می‌خواهد این که با خرید زمان و ایجاد واقعیت‌های روزانه عینی اندک زمین‌های باقیمانده برای فلسطینی‌ها در کرانه باختری و قدس را نیز تصاحب کند. 

تجربه مرحوم عرفات و حکومت خودگردان در سه دهه گذشته نشان داد که اسرائیل به دنبال صلحی مبتنی بر تشکیل کشور فلسطین در همین سه بقعه جغرافیایی باقیمانده بریده از هم نیست. اساسا هم پراکندگی شهرک‌های بی‌رویه در عمق و اطراف شهرها و روستاهای فلسطینی در کرانه باختری هیچ شانسی برای تشکیل کشور فلسطینی باقی نگذاشته است. احتمالا برخی بگویند که اسرائیل با وجود گروه‌هایی چون حماس و جهاد اسلامی حاضر به صلح نیست. این گونه نیست و اتفاقا یکی از عوامل مهم افزایش حمایت فلسطینی‌ها از این جریان‌ها، نومیدی آن‌ها از روند مذاکرات و رسیدن به این باور است که اسرائیل خواهان صلح نیست. از قبل از93 که اسلو امضا شد تا انتفاضه الاقصی در 2000، اکثر جامعه فلسطین طرفدار فتحی بودند که بعدا سلاح را بر زمین گذاشت، اما پس از این که مدت اجرای اسلو به سر آمد و اتفاقی در جهت تشکیل کشور فلسطین رخ نداد، رفته رفته از فتح رویگردان شده و به حماسی روی آوردند که بر فلسطین تاریخی و مبارزه مسلحانه تاکید داشت و نتیجه، پیروزی این گروه در انتخابات 2006 بود. اسرائیل حماس را علم می‌کند، اما اگر راست می‌گفت که بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل از کرانه باختری و قدس شرقی عقب نشینی ‌می‌کرد تا کشور فلسطینی شکل گیرد و به قول بعضی‌ها حماس را در نوار غزه در تنگنا قرار دهد. 

ـ تنش اخیر پس از آن شکل گرفت که اسرائیل بسام السعدی از رهبران برجسته جهاد را دستگیر و این گروه هم تهدید کرد که اگر آزاد نشود، در غزه واکنش نشان خواهد داد. پس از این اولتیماتوم، ارتش اسرائیل نیروهای خود را به مرز غزه گسیل داشت. ابتدا ناظران تصور می‌کردند که برای مقابله با تهدیدات جهاد است؛ اما اسرائیل در اقدامی پیشدستانه و قبل از این که جهاد عملیاتی انجام دهد، طی حمله‌ای، تیسیر الجعبری از فرماندهان برجسته آن را ترور کرد؛ تروری که کاشف از این است که جهاد متناسب تهدیدات، خود را برای این رویاروی آماده نکرده بود و بعد از آن نیز چند فرمانده برجسته دیگر خود را از دست داد. 

ـ اما چرا اسرائیل پیشدستی کرد و صبر نکرد که جهاد اسلامی تهدید خود را عملیاتی کند؟ به نظر می‌رسد که این پیشدستی معطوف به راهبرد تل آویو برای بر هم زدن معادله شکل گرفته در جنگ سال گذشته و تاکیدی بر این است که اجازه نخواهد داد که گروه‌های غزه معادله میان این منطقه و اسرائیل را به دیگر مناطق فلسطینی نشین تسری دهند، به این معنا که اگر اسرائیل در آن مناطق عملیاتی انجام دهد، غزه در صرافت پاسخگویی برآید.

ـ پرسش مطرح این است که چرا حماس مداخله نمی‌کند؟ واقعیت این است که مداخله حماس به معنای شروع جنگ ویرانگر دیگری است. این جنبش بر نوار غزه حکومت می‌کند و تعهداتی فراتر از یک سازمان دارد و گویا شرایط را برای این جنگ با توجه به فاصله کوتاه آن با جنگ قبلی و ویرانی‌های گسترده برجای مانده مناسب نمی‌بیند. اما احتمالا یک دلیل دیگر هم برای عدم مداخله حماس وجود دارد. به نظر می‌رسد جهاد اسلامی در دادن اولتیماتوم به اسرائیل پس از بازداشت السعدی خارج از هماهنگی مرسوم عمل و حماس از این رویکرد ناخرسند است. گویا حماس با توجه به توانایی‌های محدود نوار غزه و شرایط رقت بار آن فعلا بر بهبود وضع کنونی، تقویت بنیه نظامی و بازسازی توان از دست رفته در سال گذشته متمرکز و معتقد است که معادله تسری واکنش غزه به اسرائیل به تحولات سایر مناطق صرفا باید معطوف به اتفاقات بزرگی در این مناطق باشد و نه دستگیری‌ها در کرانه باختری که متعاقب آن غزه هر روز باید وارد جنگی تازه شود. 

ـ اگر اتفاق میدانی خاصی، حماس را مجبور به مداخله نکند، تنش اخیر امروز و فردا پایان می‌یابد. اسرائیل هم در این شرایط به دنبال جنگی گسترده نیست و تاکیدش بر این که هدف صرفا مواجهه با جهاد است، در این راستا بوده و می‌خواهد از این طریق جدا از وارد آوردن ضرباتی مهم به این گروه، معادله پیشگفته را بدون وقوع یک جنگ تغییر دهد؛ امری که حماس نیز از آن متضرر خواهد بود.